امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

فرشته ام "امیرحسین"

شاهکار مامان گل پسر

 شاهکار مامان گل پسر در اولین بافتنی!!!!!!!!!!!!!     بعد از حدود یک ماه با راهنمایی خانمهای گرامی همکارام این شاهکار با طرح من درآوردی خودم به پایان رسید (البته هر دو طرفش رو سه بار شکافتم و بافتم اولش با ذوق و شوق اما این آخرا مخصوصا زمانی که دفعه اول یقه اش تنگ شد و کار به دفعه سوم رسید دیگه حالی برام نموند نهایتا هم قسمت بالاش خراب شد که مشاهده میفرمایید اما با این حال برای بار اول خوبه مگه نه ؟(دلداری فراموش نشه )   ...
24 بهمن 1391

این روزهای فرشته ام

      این روزهای فرشته ام "امیرحسین":     به وسایلش حساسه و اونا رو برمیداره و میگه "منه".وسایل من و بابا و خودش رو هم جداگانه میشناسه و ما حق استفاده از وسایل همدیگه رو بدون اجازه ایشون نداریم مخصوصا به گوشی بابایی که دست من باشه واکنش نشون میده.  قبلا اگه چیزی رو میخواست تایید کنه میگفت "هم" ما هم میگفتیم بگو بله تا اینکه چند وقت پیش به جای "هم" گفت "ها" و بعد من خیلی اصرار کردم که بگه بله و" ها "رو نگه  الان بله هم میگه اما هر وقت بخواد اذیت کنه توی چشمای من نگاه میکنه و میگه" ماما   ها   ها ها"  سی دی ها رو از روی عکساشون به ا...
18 بهمن 1391

شب یلدای ما با تاخیر!

        شب یلدا خانوادگی سرما خورده بودیم برای همین من خیلی حوصله سفره چیدن نداشتم . به خاطر پسر گلم انار دونه کردم و میوه گذاشتم و شیرینی سنتی که داشتیم گذاشتم. امیر از من و باباش سر حالتر بود و با دیدن انارا کلی ذوق کرده بود و مدام میگفت انا و ریز ریز از انارا میخورد قربونش برم نوش جان.چند تا عکس از اون شب :       بقیه در ادامه مطلب :   ...
13 بهمن 1391

20 ماهگی ات مبارک نازنینم

   هزار ساله شدم امروز که تولد توست برای تو / برای چشمهای تو هدیه ام ناقابل است خاطراتی از فرداهامان برای بودنت همراه ترانه های خیس و باران خورده چشمهایم و من در هر تولد تو                                          باز زنده می شوم                            &n...
6 بهمن 1391
1